نمایشگاه «روزنامه ایران». این عنوانی وسوسهکننده برای روزنامه نگاران است. نمایشگاهی که هفته پیش در گالری سیحون برگزار شد و یزدان سعدی هنرمند نقاش آثار تازهای از مکتب «نوسقاخانه» را در آن به نمایش گذاشت. یگانه خدامی خبرنگار
نقاشیهای تازه از اسطورههای نام آشنای شاهنامه که در تلفیق با صفحه اول روزنامه ایران شکل و شمایل تازهای گرفتند و شاید داستانهایشان را هم متفاوتتر روایت کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یزدان سعدی بعد از نمایشگاههای «تهران تایمز» و «شاهنامهخوانی برای حافظ» این
نمایشگاه را برگزار کرد تا نگاهی تازه به روزنامهها، اخبار، اسطورههای ملی، نگارگری و تصویرگری ایرانی و نقالی و پرده خوانی داشته باشد.
نوسقاخانه مکتب تازهای است که مشابه نداشته. درست است؟ بله.
نقاشی نوسقاخانه و مشابه کاری که من انجام دادم اصلاً وجود ندارد و ابتکار خودم بوده است. مجموعهای از نمایشگاههای من است که «روزنامه ایران» سومین بخش آن است. سال گذشته نمایشگاه «تهران تایمز» برگزار شد که کاری شبیه به همین بود اما با رویکرد متفاوت. در آن کار بیشتر نوشتهها نگه داشته و رویشان نقوش شاهنامهای و داستانهای شاهنامهای کار شده بود. البته با این تفاوتی که من از داستانهای شاهنامه استفاده میکنم اما قصههای شاهنامه را روایت نمیکنم و داستانهای جدید دارم. روایتهای تازه دارم و داستانهای شاهنامه را کمی معاصرتر میکنم. نمایشگاه بعدی من «شاهنامه خوانی برای حافظ» بود. شعرهای حافظ را به چاپخانهای که فالهای حافظ را چاپ میکند دادم و آنها را در قطع بزرگ چاپ افست کردند و روی آنها همین کار را کردم. رویکردش البته با نمایشگاه «تهران تایمز» متفاوت بود. بهطور مثال یک تک پرتره از رستم کار کرده بودم و روی لباسهای او قصه را روایت کردم یا اسبی را کشیده بودم و روی آن
داستان را روایت کردم.
نمایشگاه «روزنامه ایران» چه رویکردی دارد؟ نمایشگاه روزنامه ایران داستانش متفاوتتر است. کارهای مربوط به مجموعه روزنامه ایران قبل از آن دو نمایشگاه و سال 93 انجام شد اما بعد از آنها به نمایش گذاشته شد. کانسپت روزنامه ایران در مجموعه نوسقاخانه این است که با اخبار شوخی کردم. نه فقط اخبار روزنامه ایران که سال هاست در روزنامهها و شبکهها خبر خوب نمیخوانیم و نمیشنویم. همه اخبار از جنگ و سیل و زلزله است. من روی اخبار را با نقاشی پوشاندم. به صفحه روزنامه جلوههای رنگی دادم و آنها را پر از داستان کردم و با این کار دیگر کسی اخبار را نمیخواند و خود به خود درگیر تصاویر شاهنامهای میشود. البته در این نقاشیها عناصر شاهنامه استفاده شدهاند اما قصههای من هستند. در بعضی کارها میبینید در یک تابلو یا به قول نقالها پرده 4 قصه تعریف کردهام.
هدف شما از این نگاه تازه چه بود؟ یکی از دلایلم این بود که رویکرد دوبارهای به شاهنامه و حافظ و... داشته باشم. آنها را دوباره خوانی کردم. وقتی مدتی از هر متنی میگذرد و سواد و تجربه جامعه جهانی بالاتر میرود، دوباره خوانی این متنها باعث میشود چیزهای جدیدی از آنها کشف شود و حکمتهای جدیدی از دل این داستانها بیرون بیاید. مگر غیر از این است که امثال داستانهای شاهنامه هر روز در زندگی ما پیش میآید؟ رستم و سهراب قصه پسرکشی است و حالا پسرکشی میتواند کشتن یک فکر نو هم باشد که هر روز در جهان اتفاق میافتد. بهدلیل شرایط امروزی اتفاقات بهشکلهای تازه تری میافتد. رویکرد عقبگرد به سمت این داستانها و اجرای آنها در فضای معاصر باعث میشود نسل جدید با آنها آشنا شوند. من ورژنهای جدید این داستانها را خلق میکنم. یکی از مؤلفههای نوسقاخانه همین است. دومین دلیلم آشنایی زدایی با نگارگری یا تصویرگری ایرانی است. نگارگری مکتبی است از نقاشی قدیمی ایران که نسبت به متن، داستانی را تصور و تصویر میکردند اما داستانهای من ربطی به متن ندارند. مثلاً متن یا تیتر خبر درباره یک جنگ است یا زلزله اما قصه من چیز دیگری را تعریف میکند. این آشناییزدایی است. به معنای کارکرد دیگری از آن مفهوم کشیدن. در تهران تایمز که متنها انگلیسی بود مخاطبانی قادر به خواندن متنها نبودند اما قصههای تصویری را که میدیدند فکر میکردند مرتبط با داستان است و این خودش شیطنت آشنایی زدایی از نگارگری است.
پس تصاویر شما به اخباری که در صفحه اول روزنامهها بوده مربوط نیست؟ نه هیچ ارتباطی ندارند. در «شاهنامهخوانی برای حافظ» خیلیها میگفتند قصههای شاهنامه را روی اشعار حافظ پیاده کردی و میپرسیدند که اینها مرتبطند؟ وقتی آنها را اجرا میکردم به متنها کاری نداشتم و اینطور نبود که شعرها را بخوانم و براساس آنها کار کنم ولی با توجه به زبان و فرهنگ مشترک این دو شاعر محال است بین آنها ربطی پیدا نشود. حافظ که خودش از شاهنامه و عناصرش در اشعارش استفاده کرده و مشخص است که شاهنامه را خوانده و هر دو هم فارسی حرف میزدند و در یک فرهنگ نفس کشیدند محال است که ربطی بینشان پیدا نشود. اصل داستان همین است که چه بخواهیم و چه نخواهیم وقتی فارسی حرف میزنیم اشتراکهای فرهنگی و فکری داریم. هنرمندان سقاخانه خارج از ایران درس خوانده و تکنیکهای مدرن را یاد گرفته بودند. بهطور مثال حسین زنده رودی و کسانی مانند او در محیط بازار تهران یا جنوب شهر که ایدههای فرهنگی و سنتی داشت اِلِمانهای ملی و مذهبی را با تکنیکهای جدید اجرای مدرن کردند. مانند دعاها و طلسمها. اما کاری که من کردم و هدفم در این نمایشگاههاست، یک اجرای پست مدرن از این کارهاست و دنبال معنازایی هم هستم. تلفیقهای من معنازاییهای جدید دارد حتی در نگاه به اسطورههای ملی و فرهنگ ملی. وقتی چیزی در بطن جامعه حل میشود دیگر کسی به آن توجه نمیکند اما من انگار اینها را دوباره بیرون میآورم و گردگیری میکنم اما با جابهجا کردن اینها و همجانشینی و جای هم قرار دادنشان باعث میشوم چشمها بازتر شود و دقیقتر به آنها نگاه کنند و امروزیتر هم ببینند. در «شاهنامه خوانی برای حافظ» یک نماد اصلی من جنگ رستم با کوکاکولا بود. اتفاقی که در ذهن همه ما افتاده است. اسطورههای جدید همین کوکاکولا و چیپس و پاپ کورن است که جای اسطورههای قدیمی را گرفتهاند. من این را تصویر کردم و رستم در نقاشیام با شیشه نوشابه کشتی میگیرد.
چرا روزنامه را بهعنوان بستر کار انتخاب کردید؟ شاید فقط ایده بوده. روی روزنامه متن وجود دارد و چاپی است. اخباری وجود دارد و شاید من خواستم بگویم که اگر مثلاً زمان فردوسی بود شاید این روزنامهها به این شکل تولید میشد. روزنامه چیزی است که خیلی به روز و تازه است و خیلی طرفدار دارد. شما حتی اگر اهل خرید روزنامه هم نباشید وقتی از جلوی دکه رد میشوید سرکی میکشید و تیترها را میبینید. البته الان روزنامهها دیگر مثل قدیم طرفدار ندارند. بله و این با توجه به زمانی که در آن زندگی میکنیم اجتنابناپذیر است. یکی دیگر از رویکردهای من برای روزنامه ایران همین بود. اینکه الان که روزنامههای چاپی در حال جمع شدن هستند کار نمادینی نسبت به جمع شدن روزنامهها انجام دادم. روی روزنامه باطله نقاشی کردم و این روزنامهها قاب شده و برای همیشه میتواند روی دیوار خانهای یا دیوار گالری باقی بماند.
نسخههایی که روی آنها کار کردید براساس دلیل خاصی انتخاب شدهاند؟ نه. تمرکز به آن معنا روی آنها نبوده. تاریخ نسخهها هم منظم نیست و به هم ارتباطی ندارند. سال 93 هر روز روزنامههای «ایران» و «تهران تایمز» را میگرفتم و رویشان کار میکردم. با دو نگاه متفاوت که البته همین دو نگاه باعث این قصه زایی عجیب هم میشد. تکنیک کار روی روزنامه کار سختی است بهدلیل نوع کاغذ ولی تکنیکی ابداع کردم که حتی در نقاشیهای من رنگها به پشت کار نزده و وقتی صفحه را باز میکنید پشتش هیچ رنگی یا خیسی نمیبینید. زیرسازی اساسی انجام شده که در گذر زمان از بین نروند.
برای انتخاب نسخهها از روزنامهها کمک گرفتید؟ نه چون تمرکزی بر اخبار نداشتم و برایم اخباری که در صفحه اول روزنامهها کار شده مهم نبود. در کانسپت روزنامه ایران خبر خاصی روی کار دیده نمیشود و تصویر اصلاً دیده نمیشود. فقط بعضی اخبار را که شیرین هستند نگه داشتم. مانند وام ازدواج و تلفیقش با نقاشی عروسی رستم. بله. چند تیتر مانند آن هست. در یک سوم کارها تیترها و متنهای کوچک حفظ شده است. دلیل هم این بوده که اخبار بد است.
اتفاقاً میخواستم بپرسم که چرا تصویر چندانی از تیترها و عکسهای صفحه یک روزنامه دیده نمیشود. نمیخواستید خبرهای بد دیده شوند؟ بله دقیقاً. میخواستم خبر من دیده شود که نه کهنه است نه بد. هم خوش رنگ و لعاب است و هم شیرین و پر از قصه. در هرجای جهان چیزی که شما را زنده نگه میدارد بنمایههای فرهنگی است. این بن مایهها حالا که به لطف دیجیتالیزه شدن جهان کم و کمرنگ میشود انسان دارد ریشههای فرهنگی اش را از دست میدهد و این یک معضل جهانی است. شاید این کار و به شکل دیگری فرهنگ را نشان دادن و به روز کردن بتواند جریانی را شروع کند.
چرا روزنامه ایران را انتخاب کردید؟ به دلیل لوگوی آن. میخواستم از یک روزنامه فارسی و یک روزنامه انگلیسی استفاده کنم. ما چند روزنامه انگلیسی داریم که گرافیک خوبی ندارند و آن زمان تهران تایمز گرافیک خوبی داشت. بین روزنامههای فارسی هم روزنامه ایران جامع است. هر عنوانی را انتخاب میکردم یه جور کد بود و وقتی نام روزنامه بهعنوان یک کلمه بارها در نمایشگاه دیده میشد شاید تداعیکننده چیزهایی میشد که اصلاً هدف من نیست. روزنامه ایران بدون خط و تمرکز روی یک نگاه خاص و جامع است و همین برایم برای انتخاب این روزنامه کافی بود.
استقبال از کارها چطور بود؟ فروش بسیار خوبی داشتم و استقبال کلکسیونرها و گالریدارها خیلی خوب بود. حتی با اینکه کارها سطح بالاست مردم عادی استقبال زیادی کردند و آن نقاشی عروسی رستم روی روزنامه ایران پرطرفدارترین کار بود.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۴۷۰۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صفحه نخست روزنامهها - دوشنبه ۱۷ اردیبهشت
جشن فارغالتحصیلی در دانشگاههای آمریکا با پرچمهای فلسطین، آمریکا دیگر هژمونی ندارد، سلامت دانشآموزان نه مطالبه والدین است و نه مدارس و متناسبسازی حقوق بازنشستگان با ابلاغ برنامه هفتم از تیترهای امروز روزنامههای کشورمان است.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی احزاب و تشکلها